مغز کودکان و ارتباط آن با چاقی قبل از بلوغ

ارتباط وزن زیاد کودکان با سلامت مغز آنها 

بر اساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها، چاقی دوران کودکی یک نگرانی رو به رشد در ایالات متحده است، تقریباً از هر پنج کودک آمریکایی یک نفر چاق است. با استفاده از داده های MRI از بزرگترین مطالعه بلندمدت رشد مغز و سلامت کودک در ایالات متحده، محققان دریافتند که وزن و شاخص توده بدنی (BMI) بالاتر از حد طبیعی در دوران پیش از نوجوانی با سلامت ضعیف مغز مرتبط است.

در نشست سالانه انجمن رادیولوژی آمریکای شمالی (RSNA)، Simone Kaltenhauser، فارغ التحصیل در رشته رادیولوژی و تصویربرداری زیست پزشکی در دانشکده پزشکی Yale در نیوهون، کانکتیکات، گفت: “ما می دانیم که چاق بودن در بزرگسالی با سلامت ضعیف مغز مرتبط است.”

Kaltenhauserدر مطالعه اخیر خود بر روی تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان (شامل 11878 کودک 9 تا 10 ساله) از داده‌های تصویربرداری در راستای بررس رشد شناختی مغز نوجوانان (ABCD) استفاده کرده است. این تعداد زیاد شرکت کننده با تنوع اجتماعی جمعیت شناختی در کشور ایالات متحده تاییدی بر ارزش و درستی نتیجه تحقیق می باشد. در این راستا وی نیز اشاره کرد که موضوع مهم که این تحقیق را منحصر به فرد می کند تعداد شزکت کنندگان می باشد این تعداد تقریباً به جمعیت ایالات متحده نزدیک است.

پس از تصحیح سن، جنس، نژاد، قومیت و وضعیت اجتماعی-اقتصادی، تیم تحقیقاتی مذکوراز مدل های خطی برای تعیین ارتباط بین وزن و BMI z-scores و معیارهای تصویربرداری استفاده کردند. آنها تغییرات ساختاری مغز را در کودکان با وزن و BMI بالاتر مشاهده کردند، از جمله اختلال قابل توجه در یکپارچگی ماده سفید. مناطق تخریب شامل ماده سفید جسم پینه ای، رابط اصلی بین دو نیمکره مغز، و مجاری داخل نیمکره هایی است که لوب های مغز را به هم متصل می کند.

ضخامت قشر نواحی پری فرونتال با اندازه گیری وزن و BMI ارتباط منفی دارد، به این معنی که وزن و BMI بیشتر با ضخامت کمتر قشر مغز مرتبط است.

طبق نتایج بدست آمده Kaltenhauser بیان کرد که “مطالعه ما نشان داد که وزن و BMI z-score بالاتر در کودکان 9 و 10 ساله با تغییراتی در ساختارهای کلان، ریزساختارها و اتصال عملکردی مرتبط است که سلامت مغز را بدتر می کند.”

بر اساس این نتایج می توان اعلام کرد که چاقی قبل از بلوغ در رشد و عملکرد مغز تاثیر منفی می گذارد و کودک در فعالیتهای اجتماعی و یادگیری نمی تواند از حداکثر ظرفیتهایش استفاده کند در نتیجه یادگیری وی در حوزه های مختلف کاهش می یابد.